کد مطلب:35430
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
آيات ناظر به شهادت اعضاء مجرم در قيامت عليه او را چگونه ميتوان معنا كرد؟
اين قبيل آيات را دو گونه ميتوان معنا كرد:
الف: انسان به صورت متعارف اين دنيا، در آنجا محشور ميشود، دست و پاي انساني دارد و اين دست، پا، چشم، گوش و ساير اعضا بر اساس «أَعضاؤكم شُهوده و جَوارحكم جُنوده» (نهج البلاغه، خطبه 199، بند14). حرف ميزنند و شهادت به جرم و تبهكاري وي ميدهند. بدون اين كه در اختيار شخص تبهكار باشند در جواب اعتراض او ـ كه: «لِمَ شَهدتم عَلينا»؛ [چرا عليه ما گواهي دادهايد] پاسخ داده و چينن ـ ميگويند: [خدايي كه همه موجودات را گويا كرد ما را نيز به سخن درآورد]: «أَنطقنا الله الذي أَنطق كل شيءٍ» فصلت/21
اين معنا در حدّ خودش براي آيه مزبور قابل قبول است. چون اگر دست بر ضد صاحب خود سخن بگويد ميتوان گفت: «تشهد أيديهم»؛ اگر پا سخن بگويد ميتوان گفت: «تشهد أرجلهم»؛ اگر زبان گواهي دهد و سخن بگويد ميتوان گفت: «تشهد ألسنهتم». در همه اين موارد صحيح است كه بگوييم: اعضا و جوارح انسان بر ضد او شهادت ميدهند؛ زيرا گنهكار مطيع اصلي روح است، لذت و درد نيز از آنِ روح است و چون اعضا و جوارح، غير از روح هستند، اگر درباره متهمِ اصلي سخن بگويند گفته ميشود: اعضا و جوارح شهادت دادهاند.
ليكن مشكل چنين تفسيري اين است كه در بعضي از آيات آمده: «انسان» بر ضد خودش شهادت ميدهد: «قالو اشهَدْنا عَلي أَنْفسنا و غَرّتهم الحَيوة الدُّنيا و شَهدوا علي أَنفسهم أَنّهمْ كانوا كافرين» انعام/130 چگونه انسان بر ضدّ خود شهادت ميدهد؟ شهادت دادن شخص تبهكار بر ضدّ خودش چگونه قابل تصور است؟ مگر آن كه شهادت به معناي اقرار باشد.
ب: يكي از ديگر راههاي تصوير شهادت انسان بر ضد خودش ـ كه لطيفتر از تفسير قبلي است و آن مشكل را حل ميكند ـ اين است كه: اگر انسان بر اساس خصالي كه دارد محشور شود، چنانكه عدهاي اين چنين محشور ميشوند، شكل ظاهري او بر ضدش شهادت ميدهد مثلاً اگر انسان طمّاع آزمند به صورت مور درآيد سراسر اندامش بر ضد او شهادت ميدهد و او را طمّاع معرفي ميكند، و اگر انسان درندهخو به صورت سگ محشور شود همه اندام او شهادت به درندهخويي او ميدهد هر چند زبان او بسته باشد. مثال او مثال سگي است كه گرچه زبانش بسته است ليكن همين زبان بسته و بيحرف او گوياي درندگي اوست. اگر كسي به صورت درنده محشور شود همه اركان هستي او شهادت به درندهخويياش ميدهند حتي اگر با زبانش چيزي نگويد. لذا قرآن كريم ميفرمايد: «فاعْتَرفوا بذنبهم» ملك/11 نه تنها اقرار و اعتراف ميكنند بلكه بر ضد خودشان هم شهادت ميدهند: «شَهِداو عَلي أَنفسهم».
البته چنين ترسيمي از شهادت مبتني بر معناي دقيق محشور شدن برخي از افراد بشر به صورت حيوان است؛ زيرا در اين حال اگر تمام حقيقت چنين انساني، همان حيوان درنده باشد باز مشكل شهادت بر ضدِّ خودْ باقي است؛ زيرا خودِ درنده ـ مثلاً گرگ ـ بر ضدّ خود شهادت نميدهد بلكه تمام خصوصيات وجودي او مناسب، ملايم و هماهنگ با گوهر ذات اوست و هرگز چنين چيزي شهادت بر ضدّ كسي يا چيزي نخواهد بود، بلكه به ادّعا نزديكتر است تا شهادت عليه؛ يعني دندانهاي تيز گرگ مدّعي درندگي است نه شاهد بر ضدّ خود گرگ. تحقيق در پاسخ اين است كه انسانِ محشور به صورت درنده، انسانيت وي در طول درندگي او محفوظ است يعني او انسانِ گرگ، است.
: آية الله جوادي آملي
حماسه و عرفان
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.